رفتیم داخل مرجع کتابخونه بشینیم با فاطی باهم حرف بزنیم یه کیف روی یکی از صندلیها بود برش داشتم گذاشتم روی میز، پسر13,14ساله کناری اومد کیفو برداشت ببره بهش گفتم اشکال نداره اگه جانیست اونجا بذار باشه کاری به ما نداره.گفت: ازدست این بچه های فضول که این کیفو گذاشتن اینجا.بهش گفتم:الان منظورت من بودم که فضولم دست نکنم توی کیفت؟ اول یکم نگام کرد بعد با اخم گفت:از کی تاحالا یه اقا به یه خانم محترم میگه فضول؟با فاطی خندیدیم گفتیم شما خیلی جنتلمنی ها. اخر دفعه که داشت میرفت بهش گفتم :داری میری علی؟سرشو ت داد گفت بله ، بهش گفتم: مراقب خودت باش . دوباره یکم نگام کرد گفت :توام مراقب خودت خیلی باش اگه شد بعد ظهرم میام پیشت(=
خلاصه که نیمه گمشدم یه چهار پنج سالی ازم بچه تره ولی خب سن فقط یه عدد و ازین حرفا
درباره این سایت